آیا رباتهای انساننما فریب بزرگ بعدی دنیای تکنولوژی هستند؟ هشدار کارشناسان: وعدههای میلیاردی، واقعیتهای ناکارآمد
در حالی که سرمایهگذاری در حوزهی هوش مصنوعی به اوج خود رسیده، رباتهای انساننما موج جدیدی از هیجان را به بازار فناوری تزریق کردهاند. شرکتهایی مانند Figure و تسلا با رباتهایی همچون Optimus وعده دادهاند که نسل جدیدی از کارگران رباتیک وارد کارخانهها و خانهها شوند. با این حال، کارشناسان حوزهی رباتیک قاطعانه هشدار میدهند که این بخش، غرق در بزرگنمایی و تبلیغات است و فناوری فعلی هنوز فاصلهی زیادی تا تحقق این رویا دارد.
شکاف بزرگ میان سرمایه و توان فنی
با وجود سرازیر شدن میلیاردها دلار سرمایهی خطرپذیر به این صنعت، چالشهای بنیادی و جدی همچنان پابرجا هستند. متخصصان تأکید میکنند:
محدودیتهای عملکردی: رباتهای انساننما هنوز در انجام حرکات ظریف، هماهنگی دقیق بینایی، حفظ تعادل و تعامل ایمن با انسانها ناتوان هستند.
تبلیغات در مقابل واقعیت: بسیاری از استارتاپها برای جذب سرمایه، بر ویدیوهای نمایشی و مدلهای آزمایشی تکیه میکنند که فاصلهی زیادی با عملکرد واقعی و پایداری در محیطهای عملیاتی دارند. در حال حاضر، کاربردهای واقعی این رباتها بسیار محدود است.
چالشهای جدی ایمنی و حریم خصوصی
یکی از بزرگترین موانع برای ورود رباتهای انساننما به زندگی روزمره، مسئلهی ایمنی است. حضور آنها در فضاهای مشترک با انسانها و حیوانات خانگی، نگرانیهایی جدی ایجاد کرده است؛ از خطر سقوط یا برخورد ناگهانی گرفته تا سناریوهای امنیتی جدیتر، مانند هک شدن رباتهای خانگی. همچنین، پذیرش اجتماعی حضور دائمی یک ربات متصل به اینترنت در خانهها هنوز یک چالش بزرگ در حوزهی حریم خصوصی محسوب میشود.
آیندهای که یک دهه فاصله دارد
تجربهی توسعهی خودروهای خودران به خوبی نشان داده که عبور از هیجان اولیه تا رسیدن به مرحلهی استفادهی تجاری و گسترده، نیازمند سالها زمان است. کارشناسان پیشبینی میکنند که احتمالاً دستکم یک دههی دیگر زمان لازم است تا رباتهای انساننما به سطح قابل قبولی از کارایی، پایداری و امنیت برسند.
شرکت تسلا که فروش ربات Optimus را برای سال ۲۰۲۶ پیشبینی کرده، تاریخی را اعلام کرده که از نظر بسیاری از متخصصان بیش از حد خوشبینانه است.
آیندهای فراتر از ظاهر انسانی
پژوهشگران هشدار میدهند که تب کنونی صرفاً بازتابی از رقابت سرمایهگذاران برای یافتن موج بزرگ بعدی پس از هوش مصنوعی مولد است. مسیر منطقی این است که نسلهای بعدی رباتهای کارآمد، لزوماً ظاهر انسانی نخواهند داشت. احتمالاً طراحیهای سادهتر و کاراتر با چرخها یا بازوهای تخصصی، جایگزین فرم انسانی خواهند شد تا بهرهوری را افزایش داده و هزینهها را کاهش دهند.
در نهایت، فقط آن دسته از شرکتهایی که بر واقعگرایی فنی و پایداری اقتصادی تمرکز میکنند، قادر به عبور از این چالشها و باقی ماندن در رقابت سخت رباتهای انساننما خواهند بود.