از دل شکست تا تولد دوباره؛ بیداری اکوسیستم نوآوری ایران
نهمین رویداد پردیس سامیت با محوریت «لحظهها» در روزهای ۱۶ و ۱۷ مهرماه در پارک فناوری پردیس برگزار شد. در این نشست، مدیران و فعالان برجسته اکوسیستم نوآوری کشور گرد هم آمدند تا از نقاط عطف، شوکهای بیداری و ضرورت حیاتی بازاندیشی در مسیر توسعه سخن بگویند. پیام مشترک سخنرانان، پذیرش شجاعانه شکست و تبدیل آن به نیروی محرکه برای رشد بود.
مأموریت جدید پارک فناوری و احیای جریان رویدادها
در افتتاحیه این رویداد، دو خبر مهم در خصوص زیرساختهای نوآوری اعلام شد:
منطقه بینالمللی نوآوری: مهدی عظیمیان، رئیس مرکز شتابدهی نوآوری، به تصویب ایجاد منطقه بینالمللی نوآوری ایران اشاره کرد و تأکید داشت که این مرکز بر اساس ماده ۲۴ قانون، تنها مرجع رسمی تأیید شتابدهندهها و فضاهای کار اشتراکی در کشور است. او اعلام کرد که در یک سال گذشته، ۲۵ شتابدهنده و ۵ فضای کار اشتراکی جدید به شبکه اعضا اضافه شدهاند و اکنون ۱۰۶ شتابدهنده و ۲۸ فضای کار اشتراکی در سطح یک فعال هستند.
قلب تپنده اکوسیستم: عظیمیان همچنین بر هدف مرکز برای سال آینده، یعنی احیای جریان رویدادهای نوآوری در کشور، تأکید کرد و گفت: «رویدادها قلب تپندهی اکوسیستماند؛ توقفشان یعنی توقف گفتگو و رشد.»
الگوسازی ملی: در ادامه، مهدی صفارینیا، رئیس پارک فناوری پردیس، ماموریت جدید دولت به این پارک را تشریح کرد: ایجاد الگویی از یک «زیستبوم نمونه» که در آن کار و زندگی در کنار نوآوری جریان داشته باشد. او از تمامی فعالان حوزه دعوت کرد تا در شکلگیری این تجربه که “ملی است نه محلی”، مشارکت کنند تا این مدل موفق در سراسر کشور تکرار شود.
بیداری از دل بحران: نیاز به پذیرش شکست
بخش محوری این سامیت به پنلی با عنوان «لحظه بیداری» اختصاص داشت. سخنرانان این پنل، لحظه بیداری را شوکی تعریف کردند که به درک و آگاهی عمیق منجر میشود.
علی هزاوه، معاون فناوری پارک پردیس، گفت که «لحظهها» در اکوسیستم نوآوری، همان نقاط تصمیمساز و تغییر مسیر هستند که ما را وادار به بازاندیشی میکنند. اکبر قنبرپور، مشاور رئیس پارک، نیز هشدار داد که اگر بعد از شوک بیداری، تصمیم و برنامهای وجود نداشته باشد، اکوسیستم صرفاً درگیر تکرار شوکها خواهد شد.
اما صریحترین دیدگاه را فرزین فردیس، عضو هیئترئیسه اتاق تهران، مطرح کرد:
«اولین قدم بیداری، پذیرش شکست است. ما در ایران از شکست میترسیم، آن را پنهان میکنیم و در نتیجه، از آن یاد نمیگیریم.»
او توضیح داد که زیستبوم نوآوری ایران دچار «شکستهای خاموش» شده است؛ پروژههایی که به جای تحلیل و مستندسازی، به سکوت سپرده میشوند و جلوی یادگیری دیگران را میگیرند. به عقیده فردیس، بیداری واقعی محصول ترکیب صداقت (پذیرش شکست) و امید (تلاش مجدد) است. او تأکید کرد که سیلیکونولی به این دلیل موفق است که یاد گرفته از شکستهایش «داستان» بسازد.
رادمان ربیعی و مریم تاجآبادی نیز این دیدگاه را تأیید کردند. ربیعی گفت: «ما لحظههای بیداری زیادی داریم، اما تداومشان کم است» و تاجآبادی نیز با اشاره به تجربه کرونا به عنوان یک بیداری بزرگ علمی، بر لزوم مستندسازی شکستها تأکید کرد تا جلوی غافلگیریهای آینده گرفته شود.
از شهود تا روایت مشترک: هنر تصمیمگیری در پیچیدگی
در بخش دیگری از سامیت، فرشید گلزاده، همبنیانگذار «کولایف»، دربارهی هنر تصمیمگیری در لحظات دشوار و پیچیده سخن گفت. او تأکید کرد که در جایی که دادهها و تحلیلها کارایی ندارند، باید به «شهود» و «ارزشهای درونی» تکیه کرد.
وی سه شاخص کلیدی برای تصمیمگیریهای بزرگ معرفی کرد:
حسرت ده سال بعد: آیا از کاری که امروز انجام ندادهام، حسرت خواهم خورد؟
مرز تحمل زیان: تا کجا میتوانم زیان مالی یا کاری را تحمل کنم؟
یادگیری در صورت شکست: آیا این تجربه، حتی در صورت شکست، برایم رشد به همراه دارد؟
گلزاده همچنین با اشاره به چارچوب «کنفین» (Cynefin)، توضیح داد که در محیطهای پیچیده نوآوری، مدیران باید ابتدا عمل کنند و بازخورد بگیرند تا بتوانند تصمیم بعدی را بسازند؛ به عبارت دیگر، «عمل، مقدمهی تصمیم است.» در پایان، او بر اهمیت خلق «روایت مشترک» و داستان معنادار در سازمانها تأکید کرد، زیرا بدون یک داستان جمعی، هیچ امید و جهتگیری پایداری شکل نخواهد گرفت.
پردیس سامیت نهم، یک یادآوری جدی بود که آینده نوآوری ایران، نه در پنهان کردن موفقیت، بلکه در بازآفرینی شجاعانه پس از شکستها رقم میخورد.