وقتی شکارچی، شکار شد: داستان کارمند IT که با دورکاری دو شغله، ۳۰۰ هزار دلار به جیب زد
داستان اریک، متخصص IT که مامور کشف متقلبان بود، اما خودش وارد دنیای کارمندان دوزیست شد. ریسک بزرگ برای درآمدی دیوانهوار!
امیر عبدالملکی در گزارشی جذاب، داستان زندگی اریک، جوان متخصصی را روایت میکند که نتوانست در برابر وسوسهی درآمد بیشتر از طریق شغل دوم مقاومت کند.
اریک، متخصص IT که وظیفهاش شناسایی کارمندان متقلب و دوزیست در یک شرکت بزرگ بود، خودش ناخواسته به یکی از آنها تبدیل شد. چند سال پیش، او مسئول رسیدگی به سه نوع تخلف شغلی بود: واگذاری وظایف به پیمانکاران خارجی، نفوذ بازیگران خارجی به شرکتها با هویت جعلی، و کارمندان دوزیست که بهصورت پنهانی چند شغل را همزمان اداره میکردند.
اریک میگوید فعالیت مشکوک چندانی برای بررسی وجود نداشت و گاهی روزانه فقط یک ساعت کار میکرد. همین بیکاری نسبی باعث شد به فکر بیفتد: چرا خودش یک شغل دوم نداشته باشد؟
در ابتدا از ترس لو رفتن منصرف شد، اما سال بعد، وقتی از او خواسته شد تمرکز بیشتری روی شناسایی دوشغلهها داشته باشد، متوجه شد کشف چنین کارمندانی بسیار دشوار است. پس با سبکسنگین کردن ریسکها، برای یک شغل دورکار دیگر اقدام کرد و پذیرفته شد. با این کار، درآمد سالانه او به حدود ۳۰۰ هزار دلار رسید؛ درحالیکه روزانه فقط چند ساعت برای هر دو کار وقت میگذاشت.
اریک میگوید علاوه بر منافع مالی، انگیزهی دیگرش کسب تجربهی مستقیم از دنیای «کارمندان دوزیست» بود؛ تجربهای که بعدها در شناسایی و اخراج چند نفر از همین افراد به او کمک کرد.
اریک میترسید سیستمی که خودش برای کشف متخلفان ساخته بود، روزی خودش را هدف بگیرد. او گفت: “مثل این بود که خودت مأمور رسیدگی به قتل خودت باشی.”
این جوان آمریکایی از نسل هزاره، در کنار بسیاری از کارمندان دیگر، در سالهای اخیر به این شیوه برای افزایش درآمد روی آورده است. برخی از این افراد پول اضافی را صرف سفر، خرید داروهای گرانقیمت کاهش وزن یا پرداخت بدهیهای دانشگاه کردهاند.
چالشها و ریسکهای دوشغله بودن
داشتن چند شغل بدون اطلاع کارفرما میتواند عواقب حرفهای و خستگی مفرط بهدنبال داشته باشد. از سوی دیگر، موج اخراجها در صنعت فناوری و بازگشت اجباری به محل کار، موانعی برای این افراد ایجاد کرده است. با این حال، بسیاری از دوزیستها معتقدند سود مالی این روش، از خطراتش بیشتر است.
اریک از ابتدا قصد نداشت این وضعیت را طولانی کند. او به خبرنگار گفت: “فکر میکردم پولی درمیآورم و سریع خارج میشوم.” این تجربه علاوه بر رفاه مالی، مهارت اریک را در شناسایی کارمندان دوزیست تقویت کرد. او از دادههای داخلی شرکت برای تحلیل الگوهای رفتاری استفاده میکرد؛ مثلاً نوسانات ناگهانی بهرهوری در طول روز میتوانست نشانهی تقسیمکردن زمان میان دو شغل باشد.
اریک تا مدتی بابت شناسایینشدن خودش نگران نبود، اما زمانیکه فهمید یکی از نرمافزارهای امنیتی نصبشده در هر دو شرکت میتواند استفادهی همزمان از چند دستگاه روی یک شبکه خانگی را تشخیص دهد، دچار تردید شد. او مطمئن نبود واقعاً شناسایی خواهد شد و همین مسئله او را نگران کرد. از سوی دیگر، نسبتبه اخلاقیبودن این سبک کاری احساس دوگانگی داشت. در نتیجه، کمتر از یک سال پس از شروع کار دوم، تصمیم گرفت یکی از شغلها را کنار بگذارد.